دستگیری عبد المالک ریگی

با دستگیری این جنایت کار چیزی که برای همه جالب توجه بود و اقعا هم این چنین بود ابعاد همکاری این جنایتکار با برخی قدرت ها است که در اعترافات این شرور و هم دستانش قابل بررسی است اما آنچه که من می خواهم در اینجا بر خلاف همه مطرح کنم دو جنبه از شخصیت ریگی است که بسیار جالب توجه است

خشک و مقدس بودن این شرور است که نشانه این موضوع در اعترافات برادر ریگی به شدت مشاهده می شود به عنوان مثال جایی که برادر این جانی در مورد اشکال داشتن پولی که از گروگان گیری حاصل می شود از مالک سوال می پرسید که مالک در جوابش می گوید به خاطر رسیدن به هدف اشکالی ندارد یا جایی دیگر اینان با استناد به یک آیه از قران که هر کجا کافری دیدید آنان را بکشید سر بریدن های این جانی و هم دستانش را توجیح می سازد چراکه اینان طبق نثر صریح قران عمل کرده اند البته کافر را اینان مشخص می کردند نه قران، با این گفته و شنیده ها درباره ریگی و با توجه به تعداد زیاد افراد خانواده این مرد می توان به تازه های جدیدی در خصوص افراد خشک مقدس دست یافت و یا حداقل برخی گفته ها را تایید کرد به عنوان مثال می توان گفت تمام یا اکثریت خشک مقدس ها دچار یک عقده درونی از جامعه و یا از خانواده هستند و به همین سبب به مذهب پناه می برند چرا که در جامعه که جهل بی داد می کند با مذهب به راحتی می توان سر مردم را شیره مالاند حالا در یک چنین جامعه فرد عقده ایی که به مذهب پناه برده است تا می تواند با زبانش به بهانه امربه معروف و نهی از منکر مردم را عذاب می دهد درست مثل آبجی خانم که در داستانی که از هدایت گذاشتم فردی زشت که سعی دارد زشتی های ظاهری و درونیش را با مذهب بپوشاند البته این موضوع که در حال مطرح کردن آن هستم و ریگی بهانه برای مطرح کردنش شد در تمام ادیان و مذاهب صدق می کند و حتی می توان آن را در مکتب های دنیوی نیز مشاهده کرد اما نمود و جلوه آن در دین بروز می کند که گاهی به نام دین ما شاهد حملات و حشیانه به مردم بی دفاع هستیم به بهانه دین شهاد کشته شدن کودکان و زنان وهستیم که جرمشان این است که در خانواده ای زاده شده اند که مذهبشان با مذهب آن جانی متفاوت است بله اصلی ترین دلیل به وجود آمدن چنین افرادی عقده های شخصیتی و اجتماعی است که در درون این افراد شکل می گیرد و پناهگاهی به اسم مذهب که پیدا می کنند و این مذهب است که با بی رحمی تمام شاهد کشته شدن یک انسان است به خاطر تفکرش و ما می توانیم نمونه بارز این سخن را در حکم ارتداد مشاهده کنیم مرتد کسی است که از دین ارثی و دین اجدادیش خسته شده است و به دنبال دین جدیدی می گرد البته این حکم در تمام مذاهب است و زمانی که من از مذهب سخن می گویم مرادم تمام ادیان زنده دنیا است اعمم از توحیدی و غیر توحیدی بله شخص مرتد به دنبال تحولی در فکر مذهبی خویش است که به ناگاه سران این جنایات که به اسم مذهب رخ می دهد پایه های قدرت خود را در خطر می بینند قدرت احاطه بر ذهن مردم را در خطر می بینند و حکم مرگ یک انسان را به خاطر تفکرش صادر می کنند این قبیل وحشی بازی ها در بیشتر مذاهب و جود دارد و شاهد آن هستیم که در صدر اسلام اگر پیامبر از سران قریش نبود و اگر شخصیتی شناخته شده نبود به راحتی او را به خاطر ارتداد می کشتند و نابودش می ساختند کما اینکه بارها و بارها خواستند که پیامبر اسلام را مخفیانه به قتل برسانند اما ناکام ماندند آری حکم ارتداد و و حکم کشتن مخالف حکمی است که همانند دین در تمام ادیان ارثی شده است بگذریم ریگی به خاطر عقده های درونیش به مذهب پناه می برد پناه می برد تا بتواند خودش را در سایه سار امن مذهب پیدا کند و چنین نیز کرد و شد جند الله همانند یزیدیان که در عاشورا سر صاحب دین را بریدند و اما این یکی از جنبه های شخصیتی شروری چون ریگی است و امثال ریگی هم چه آنان که در سایه سار قانون مردم را می کشند و چه دیگران که غیر قانونی به این عمل غیر انسانی دست می زنند از عقده ای در درون رنج می برند که این عقده را می توان بررسی کرد تا به جنبه های شخصیتی این جانی ها پی برد

و اما دومین حس که باز این حس ریشه گرفته در برخی از عقاید است حس ناسیونالیستی است که در وجود این شرور و همراهانش موج می زند و باز این عمل یعنی وطن پرستی مرادم از وطن پرستی نه کشور پرستی است بلکه زادگاه پرستی است یعنی آن استانی که درآن به دنیا آمده ایم را می پرستیم و باقی نقاط را جزء موطن خود به حساب نمی آوریم این موضوع در پیدایش گرهک هایی چون جندالله و کمله و ... در شرق و غرب کشور تاثیر به سزایی داشت و می توان دلیل ایجاد چنین احساسات زد وطنی و جدایی طلبانه را ضعف حکوت مرکزی در برقراری وحدت دانست آری اگر به عمق ماجرا بنگریم و به عمق وجودی ریگری و ماهیتش بنگریم می بینیم که علت به وجود آمدن چنین جنایتکارانی چیزی جز ضعف حکومت مرکزی در فرهنگ سازی نیست و اگر ریگی و امثال ریگی پدید می آیند فرهنگ سازی های غلط است به عنوان مثال مردم را به جان مردم انداختن یکی از این دلایل است دو دسته کردن مردم یا به عبارتی تفرقه بینداز و حکومت کن و .... خیلی موارد دیگر که من دوست ندارم حتی به آنها اشاره کنم

در آخر اینها نوشته های یه آدم خنز پنزری که بعد از دستگیری ریگی نوشته است.

نوشته شده توسط : حسینی

نظرات ديگران [ نظر]